خاطرات اردوووو.................






















خاطرات بروبکس باحال galaxy


 

اقااین گلکسی قبلی بهتربود اخه قسمته خاطرات اردومون توش بود من الان چیزه زیادی یادم نیس فقط سعی میکنم بهترین قسمتاش که یادمه روبگم....

صبحه روزه چهارشنبه بودفکرکنم....بابروبکس قرارگذاشتیم که یه ربع به شیش اونجاباشیم...یعنی مدرسه باشیم...

یکی ازهمکلاسی هام اسمش اسما.بوددخترهمسایمون منواون امسال تویه سرویس بودیم باهاش قرارگذاشتم که 5:30بیادنبالم...

اماایشون ساعت 10دقیقه به شیش اومداونم بعدکلی زنگ که بهش زدم....

ایشون اومدوبعده 10 دقیقه رسیدیم گفتم الان بروبکس خفم میکنن که چرادیراومدی...

سرچهاراه که رسیدیم ماشین صفااینارودیدم گفتم خب صفاالان رسیده

بعدش تارسیدیم دره مدرسه دیدم نواوحوراهم امدن

همه باهم رسیدیم...

خب بروبکس گروه اردوتشکیل میشداز:

من(نرگس).نوا.صفا.حورا.مریم گلی(gooooood girl)مریم طلا.فائزه.

همینا دیگه(گروه ارازل اوباش مدرسه که جلوبقیه دخترایی ازمابهتریافت نمیشد)

مامدرسمون خوابگاهی هم داشت ماهم که موقعی که خداداشت شانس روبینه بنده هاش تقسیم میکردداشتیم بنده کفشمونومیبستیم واسه همین به ماشانس نرسید...درنتیجه اتوبوسه مابایدتوقف میکردتابروبکس خوابگاهی ازشهراشون برسن...

خلاصه سرتونودردنیارم ماساعت7:30حرکت کردیم...

ناگفته نماند که یه ناظم بداخلاق داریم اسمش خانوم اکرمیه ایشون ازروز قبل تهدید کرده بودن که وای به حالتون اگه ببینم شلوارلی چسب بپوشین یا هدنزنین من میدونموشما....

ماهم که خیلی گوش کردیم همه شلوارلی تنگ اول هدزده بودیم ولی بعدش دراوردیم...

صبح که رفتیم مدرسه انقدترسیدیم ولی وقتی گفتن خانوم اکرمی بامانیس ازخوشحالی بال دراوردیم....

خلاصه داشتم میگفتم

اولاش که راه افتادیم یه همه سره صندلی ها دعواکردیم

اخه همیشه صندلی های اخراتوبوس ماله بروبکس گلکسی بوده

ماتومدرسمون دوتا اول دبیرستا داشتیم بروبکس اون کلاس اومدن گفتن پاشین جای مااینجاست اما ماجلوشون واستادیم نذاشتیم بشینن

خلاصه یکی ازبروبکس اون کلاس مموریشواورد گفت نرگس ازتوگوشیت واسم اهنگ بریزاخه رم ریدر اوردم بترکونیم

گفتم باشه واسش چندتا امریکایی ریختم

بعدرفت گذاشت پرده های اتوبوس روانداختیم شروع کردیم به رقصیدن...

یه دفعه همیون دختره یه اهنگ امریکایی گذاشت گفت مسابقه بینه کلاس ماوکلاس شما

ازهرکلاس باید یه نفرمیرفت میرقصید....

هرکلاس که برنده میشد بهتربودد

یه دفعه دیدم بروبکس منوانداختن جلو گفتن نرگس تومیتونی

اقا ازکلاس ما من رفتم جلوازکلاس اول دیگه مینا اومد

شروع کردیم به رقصیدن

هراهنگی گذاشت باهاش رقصیدم اصلا هم کم نیاوردم

بروبکس کلاس ماپشته اتوبوس بودن کلاس اون جلواتوبوس

صداتشویقا دیگه داشت دیوونم میکردانقدرقصیدیم تارسیدیم پاسگاه مالکی

دوباره همه نشستیم...

بعدکه ردشدیم همه ریختن وسط بعدش مادیدیم شلوغ شدرفتیم جاخوابه کمک راننده نشستیم باهم حرفیدیم عکس گرفتیم خلاصههههه

تاهمین جاشوداشته باشین تامن بقیشوبگم بهتون(توپسته بعدییی)

freinds 4 ever



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ NaRgEs/frozen girl
جمعه 2 تير 1391برچسب:, .::. 14:20







="center">